باشد كه شب هنگام در قهوهخانهها، معماران و استادكاران و بنايان باسواد آنرا براي انبوه همكاران خود بخوانند و بداند كه در اين ملك هم گهگاه آدمهاي عوضي! پيدا ميشوند كه به جاي تجليل از صاحبان زر و زور و يا آن شاعران و نويسندگاني كه چيز نوشتند دربارهشان مد روز است، بخاطر مردي سازنده و پرتلاش و استادي صميمي و مبتكر كه از ميان مردم كوچه و بازار برخاسته در ميان آنها زندگي كرده و بدون هيچگونه تشريفاتي در ميان اندوه استادكاران و شاگردان دستپرورده خود به آرامي تا گورستان مشايعت شده چيز مينويسد
باري بگذاريم و بگذريم و بحثي كوتاه را درباره فعاليتهاي سازنده آن استاد پير و خدمتگزار راستين آثار باستاني و بناهاي تاريخي وطن خود كه با اعتباري داستان و سرگذشت زندگي برخي از آن آثار نيز هست آغاز كنيم
زندگينامه حسين معارفي
در 1272 هجري شمسي در خانوادهاي متوسط در شهر اصفهان چشم بر جهان ميگشايد. گذشته از پدر و جد پدري داييهاي او نيز از معماران معروف و سرشناس زمان بودند و به بيان ديگر هنر معماري در خانواده پدري و مادري او چنانكه مرسوم زمان بود از نسلي به نسل ديگر انتقال يافته بود. نام معماراني چون: معتمدالبناء، اسماعيل معمار (معمار ظلالسلطان) و علي اكبر معمار در ميان نام معماران اصفهاني ناشناخته نيست و اين استادان همه داييهاي او بودند. حسين كوچك از ده سالگي كار بنائي را پيش پدر آغاز ميكند و براي نخستين بار دستهاي كوچك او خاك و خشت و آجر را چون ديگر همسالانش لمس ميكند ولي نه به قصد بازي و سرگرمي كه به قصد ساختن و بنياد نهادن. در 12 سالگي سايه پدر از سرش كوتاه ميشود و اولين طعم تلخ زندگي و شايد تلخترين حادثه طول زندگي خود را ميچشد و غم بر دلش مينشيند
ولي خيلي زود كار روزانه را آغاز ميكند و اين بار داييهاي او هستند كه به عنوان استاد كار جاي پدر را ميگيرند. از نخستين بناهايي كه او در ساختمانش شركت داشته است ميتوان مسجد «ركنالملك» واقع در تخت پولاد را نام برد كه معمار آن استاد علياكبر دايي حسين بود
علاقه اين كودك خردسال به كار بنائي چنان بود كه در بيشتر موارد به كاري كه از او نخواسته بودند دست ميزد تا جائيكه به دليل انجام كارهايي خارج از توانائياش مورد بازخواست قرار ميگرفت. او در دوران نوجواني و جواني با شور و شوق فراوان در شهري چون اصفهان با فضائي سرشار از، پديدههاي زيبا و شگرف معماري در كار ساختن بنا و فراگرفتن ريزهكاريهاي فن بنائي كوشش و تلاش كرد
در 28 سالگي حسين معرافي كه بعد از 18 سال كار مداوم تجربه كافي در فن معماري اندوخته بود براي آنكه با محيطهاي ديگر آشنا شود و تجربههاي خود را در يك كار مستقل به دور از زادگاهش و استادانش بكار بندد، رهسپار خطه خوزستان ميگردد و در مسجد سليمان به كار مشغول ميشود. زندگي در خارج از اصفهان معارفي را خوش نميآيد و چندي بعد به زادگاهش بازميگردد و در آن ساكن ميشود
معمار معارفي در بازگشت به اصفهان نخستين تجربهخود را در تعمير يك بناي تاريخي با تعمير منار شرقي «منارجنبان» كه به شدت ويران شده بود آغاز كرد و اينكار به سالهاي 1301 يا 1302 شمسي مربوط ميشود كه معارفي سي سال داشته است و در عين جواني با 20 سال سابقه ممتد در كار بنائي از شايستگي كافي برخوردار بوده است
در اين زمان با تأسيس اداره معارف و صنايع مستظرفه در اصفهان معارفي به وسيله ميرزا مهديخان ايراني با اين اداره ارتباط پيدا ميكند و وظيفه ساختن و تعمير برخي از مدرسهها به عهده او گذارده ميشود
از جمله كارهاي او در اين دوران ميتوان تبديل خانه امام جمعه را به مدرسه نام برد كه به نام مدرسه «بواسحاقيه» و يا «بساقيه» معروف گشت
در سال 1309 با ايجاد شعبه باستانشناسي در اداره معارف اصفهان معمار معارفي بطور كامل فعاليت خود را در زمينه حفاظت و مرمت بناهاي تاريخي دنبال كرد و بناهاي عمدهاي به همت او تعمير گشت كه برخي از آنها را ياد ميكنيم
مرمت مسجد شاه اصفهان
در اين مرحله نخستين كار معمار معارفي عبارت بود از نجات ايوان بزرگ جنوبي مسجد شاه و گلدستههاي آن. بناي ايوان به اصطلاح معماران «سركش» شده و دو شكاف در آن ايجاد گشته و منارهها حدود نيم متر هر كدام به دو طرف متمايل شده بودند، آمادگي خود را اعلام ميدارد و طرح خود را پيشنهاد ميكند و باستانشناسي او را مأمور انجام اين مهم ميگرداند
معارفي بنا را تا ارتفاع 32 متري چوب بست ميكند، نخست كاشيهاي روي كار را با دقت شمارهگذاري كرده پياده ميسازد و سپس دو منار را از بالا به يكديگر بگسيل ميكند تا از انحراف بيشتر آنها جلوگيري شود و بتواند طاق وسط را برچيند و كلافكشي آهني را انجام دهد. معمار معارفي با قرار دادن سه تير آهن چهل در سمت راست و دو تا در سمت چپ لنگه طاق كار كلاف كشي را انجام ميدهد و آن را ميبندد و سپس كاشيهاي اصلي را كه به كمك ميخ چهار گوشه آنها ثابت ميشد بر روي كار نصب ميكند و كاشيهاي فرو افتاده را در كارگاهي كه در محل دائر ساخته بود با همان طرح و نقش و رنگ ميسازد و بدون ميخ روي كار ميبرد و نصب ميسازد و به اين ترتيب ايوان جنوبي و گلدستههاي آن از خطر انهدام نجات مييابد و تا امروز برپا ميماند
«گدار درباره وضع بد و ويراني اين ايوان و دليل فرسودگي آن و بالاخره نقش شادروان معمار معارفي در تعمير اساسي آن در جزوه اول جلد دوم مجموعه «آثار ايران» چنين مينويسد: بر حاشيه بالاي ايوان جنوبي مسجد تاريخ 1261 (1845 ميلادي) موجود است. اين تاريخ مربوط به تعميري است كه بر اثر حدوث زمين لرزه در زمان محمد شاه قاجار به عمل آمده، زمين لرزه مزبور بناي ايوان فوق را از هم تلاشي ساخت، راست است باعث اين خرابي زمين لرزه بود ولي علت اساسي آن چيز ديگري است
بطوريكه پيش گفتهاند شاه عباس ميل به ساختمان زياد داشت ولكن براي اينكه بتواند از عهده اين ساختمانها برآيد كارها را به ارزانترين بهاي ممكن انجام ميداد و بعلاوه شتابزدگي فوقالعاده وي مانع از اين بود كه فرصت كافي به معماران بدهد كارشان را خوب به انجام برسانند، به اصطلاح دنيا پس مرگ وي چه دريا چه سراب
مثلاً ايوان بزرگ مسجد شاه نمونهايست از ساختمانهاي دوره شاه عباس چون بنياد و شالوده بنا غير مكفي و بيترتيب است ديوار نما نشست كرد، دو سمت آن از يك طرف زير بار منارهها واقع شده و از طرف ديگر فشار رومي بزرگ ايوان نيز روي آن بود و در نتيجه از قسمتهاي مجاور خيلي سنگينتر شده و به همبن علت بيشتر به زمين فرو رفت و رو به بيرون متمايل شده سينه داد
از اينرو شروع كردند به تراشيدن و كندن و خراب كردن قسمت عمده بنا و لازمه اين كار خرابيهايي بود كه پيش آمد منتهي عيب آن فوراُ نمودار نشد زيرا قسمتهاي مختلف اين بناي آجري به اندازهاي متناسب و استوار بهم پيوسته و در هم كلاف شده است كه تا مدت مديدي در مقابل اين تلاشهاي غيرطبيعي استقامت نمود لكن بطور يقين اين قسمت مسجد از زمان شاه عباس به بعد رو به متلاشي شدن ميرفته است
در زمان سلطنت محمد شاه زمين لرزه مسجد را تكان داد و لرزش آن برعلل خرابي ايوان افزود. آجرها از هم در رفت و شكافهاي عريضي توليد گشت، دو مناره بكلي از بنا جدا شد، محمد شاه همينقدر باين كار اكتفا نمود كه بجاي كاشيهاي فرو ريخته و خرد شده روي بنا كاشيهاي نو بگذارد و در بالاي آن كتيبه بتاريخ 1261 هجري نصب و افتخار تعميري را كه انجام نداده بود براي خود قائل شود
در بهار سال 1311 آجرهاي ديگري شكست و شكافهائيرا كه گرفته از نظر نهان كرده بود بزرگ شد، همه ساختمان بطور خطرناكي از هم در رفت، تعمير آن دو سال بطول انجاميد و مستلزم كارهاي سخت و مشكلي بود كه انجام شد و در اينجا لازم است از زحمات استاد حسين معارفي معمار باشي وزارت فرهنگ در اصفهان قدرشناسي كنم
بعللي نظير آنچه گذشت و خرابيهائس شبيه ايوان بزرگ در قسمتهاي ديگر بنا پيدا شده كه محتاج به تعمير است اين تعميرات به نسبت فوريت هر مورد و ميزان اعتبارات موجود انجام شده و خواهد شد
نكته مهمي كه گذشته از مهارت و كارداني و استادي معمار معارفي در انجام اين كار جا دارد به آن اشاره شود عبارتست از گذشت و بلند همتي اين مرد در زمينه تأمين قسمت عمدهاي از اعتبارات مورد نياز اين تعميرات از امكانات شخصي خود. موضوع عبارتست از اينكه براي تعمير ايوان در سه قسط هربار فقط سه هزار تومان از طرف باستانشناسي به اصفهان حواله ميشود ولي با اين پول با وجود دستمزدهاي ناچيز آن زمان (از يك ريال تا هفت ريال در روز) و ارزاني قيمت مصالح ساختماني، امكان به انجام رسانيدن آن كار مهم و اساسي غيرممكن بوده است از اينرو كار تعمير بنا در ميان كار متوقف ميگردد. در چنين وضعي معماران ديگر كه خود را باتجربهتر از معمار معارفي ميدانستند و قبل از شروع كار امكان نگهداري ايوان و منارهها را عملي نميدانستند و حتي تني چند از آنان گفته بودند كه بايد بنا را برچيد و باز از نو آنرا ساخت، از اين وضع خوشحال ميشوند و چنين زمزمه آغاز ميكنند كه معارفي قادر به انجام كاري كه تعهد كرده بود نيست، زيرا اين كار نشدني است. معمار معارفي كه سخت به صحيح بودن طرح خود و امكان اجزاء آن اعتقاد ميداشته است، آبرو و اعتبار خود را در خطر ميبيند و تصميم خود را ميگيرد و با بزرگمنشي كم سابقهاي خانه مسكونياش را ميفروشد و با فروش خانه خود بقيه مخارج تعمير ايوان و گلدستها را فراهم ميسازد و كار را به پايان ميبرد
اين بزرگواري و گذشت سالهاي سال نزديك به 43 سال بدست فراموشي سپرده شد تا اينكه در اسفندماه 1353 نگارنده توفيق آن يافت تا به گونهاي موجبات قدرداني از آن استاد كهنسال را فراهم سازد. موضوع عبارت بود از آنكه در جريان برگزاري «سمينار علمي و آموزشي بررسي مسائل و مشكلات مرمت و بازپيرائي بناهاي تاريخي ايران» در اصفهان، كه از طرف سازمان ملي حفاظت آثار باستاني ايران من مأمور انجام آن بودم، با هديه يك قاب خاتم با تصويري از مسجد شاه اصفهان به شادروان استاد معارفي، كليه شركتكنندگان در سمينار كه عبارت بودند از استادان معماري و باستانشناسي دانشگاهها و تعدادي از مهندسان معمار و باستانشناسان مسئول تعمير بناهاي تاريخي كشور، از خدمات ارزنده آن مرد سازنده و خدمتگزار تجليل كردند. درباره مرمت اين اثر بيمناسبت نميبينم تا قسمتي از نوشته محقق ارجمند جناب آقاي مصطفوي مديركل پيشين باستانشناسي را كه در جلد سوم گزارشهاي باستانشناسي بچاپ رسيده است در اينجا نقل كنم
اينجانب خوب بخاطر دارم كه در سال 1311 شمسي هنوز نخستين سال خدمت خود را در دائره عتيقات آنوقت بپايان نرسانيده بودم ضمن صحبتهاي همكاران ارشدم كه در دائره مزبور اشتغال داشتند ميشنيدم از اصفهان تلگرافي خبر شكست ايوان بزرگ مسجد شاه اصفهان را دادهاند و اداره فرهنگ تقاضاي اقدام فوري نموده بود – شادروان يحيي قراگوزلو (اعتمادالدوله) وزير فرهنگ وقت آقاي گدار را باصفهان اعزام داشت – اينجانب چون مأمور تخت جمشيد بودم و از ابنيه تاريخي و تعميرات آن از حال حاضر هم كمتر اطلاع داشتم چندان در صدد چگونگي امر برنيامدم – بعد از سه سال هنگامي كه نخستين مأموريت خود را در اصفهان براي تعمير آثار تاريخي انجام ميدادم آقاي گدار كلافهاي آهني ايوان بزرگ را از بالاي بام ارائه ميداد و از چگونگي كمربندهاي آهني كه زير كاشيهاي منارهها نصب شده است و مهاري كه دو منارهرا بيكديگر متصل ميسازد و كلافهاي روي بام به مهار مزبور اتصال دارد صحبت مينمود – بعداً اينجانب اطلاع يافتم كه آقاي معارفي معمار ابنيه تاريخي اصفهان را ميستود بعداً اينجانب اطلاع يافتم كه آقاي معارفي در مقابل استادان معمار مشهورتر و سابقهدارتر اصفهان براي تكميل كار خود و نيمه تمام نماندن تعمير خطير ايوان فداكاريها كرده خانه خود را فروخته آبرو و حيثيت و آينده خويش را در گرو اين خدمت مفيد شناخته است
دنباله كارهاي تعميراتي در مسجد شاه اصفهان
پس از پايان كار تعمير ايوان جنوبي با مشكل خرابي گنبد شرقي مواجه ميشوند. چنانكه يكي از لنگه طاقهاي پشت گنبد شرقي ترك برميدارد، معمار معارفي كار تعمير اين واحد را با بررسي در وضع بناي گنبد و پايهها شروع ميكند و متوجه ميگردد كه گنبد شالوده محكمي ندارد و در زمان بنا كار با دقت صورت نگرفته، شتاب و عجله در كار بوده است. از اينرو نخست به محكم ساختن قسمت پايهها ميپردازد و سپس كار مرمت كاشيها را كه در اثر فشار و نشست بنا فروافتاده بودند به انجام ميرساند، و بالاخره ايوان شرقي را كه سركش شده بود پس از پياده كردن كاشيها تعمير ميسازد و كاشيها را بار ديگر روي كار نصب ميكند
ايوان غربي
در ايوان غربي نيز تعميراتي در زمينه كاشيها صورت ميگيرد. در اين قسمت كاشيهاي نما، زير طاق و زير گنبد اكثر پوسيده شده بود، به ناچار كاشيها را برميدارند و با همان طرح و رنگ كاشيهاي جديدي ميسازند و قسمتهاي از بين رفته و فروريخته را تكميل ميسازند. تعميرات عمده در اين واحد بيشتر مربوط به نما، پشت بغل، كتيبه و زيركتيبه بوده است
در زير گنبد مقصوره در محل پاطاق دورتادور به ارتفاع هشت خشت كاشيهاي پوسيده و فروريخته با كاشيهاي نو مرمت ميگردد
در هشتي ورودي و سقف بالاي سنگاب و به چشمه طاقهاي دالان سمت راست هشتي، تعميرات تزييني مربوط به تكميل كاشيها انجام ميگردد
در جنوب مسجد، لنگه طاقهاي سمت غرب شبستان بطرف مدرسه «سليمانيه» فشار آورده بود، در اين قسمت با ايجاد بتنريزي در كف كوچه اقدام لازم در زمينه بستن پشت لنگه طاقها بعمل آمد. در همين زمان نسبت به تعمير و مرمت كاشيهاي نماي مدرسه سليمانيه بر اساس نمونههاي اصلي بعد از مرمت سفتكاري و خرابيهاي مختلف اين بنا، اقدام ميگردد
گنبد بزرگ
گنبد بزرگ مسجد شاه كه تقريباً تمام كاشيهايش ريخته شده بود بطور كلي لخت ميگردد و در قسمت شكرگاه كلافكشي آن انجام ميشود و سپس از گنبد قالب كامل تهيه شده، كاشيهاي پوشش با توجه به طرح اصل ساخته و در روي گنبد نصب ميگردد. كتيبه و گردني گنبد تعمير و كتيبه زير گنبد نيز از نو ساخته ميشود
جلوخان و سردر
از جمله كارهاي تعميرات اساسي ديگر مربوط به مسجد شاه اصفهان كه به همت شادروان استاد معارفي صورت پذيرفته ميتوان، تعمير جلوخان، سردر و منارههاي آنرا ياد كرد. قطار كاشيكاري معرق سردر كه بشدت لطمه ديده بود بطور كامل مرمت ميشود. كاشيهاي جلوخان كه تا وسط ترنج ريخته بود تهيه و نصب ميگردد. تزيينات منارههاي سردر كه بخش عمدهاي از آن فرو ريخته بود تعمير و كاشيهاي آن در محل نصب ميشود
در جريان تعمير واحدهاي مختلف مسجد شاه، به ناچار در زمينه نمگيري كلي بنا اقدامات اساسي صورت ميپذيرد. اگر اين نكته را در نظر داشته باشيم كه نزديك به صد سال در اين بنا تعميراتي صورت نپذيرفته بود، متوجه ميشويم كه با گرفته شدن مجراهاي آب و فاضلاب، ساليان دراز آب در پي بنا نفوذ كرده و رطوبت گاه تا ارتفاع سه متري ديوارها بالاآمده بود، بنابراين يكي از اساسيترين كارهاي تعميراتي مسجد عبارت بود از باز كردن و تميز كردن مجراهاي آب و فاضلاب و نمگيري بنا. در انجام اين برنامه و تعمير مربوط به قسمتهاي اسكلت بنا و سفتكاري گاه حدود كار به به خارج از بناي مسجد تجاوز ميكرد و از جمله تعميراتي نيز در بناي مسجد سليمانيه و مدرسه ناصري نيز صورت پذيرفته است
همكاران معمار معارفي: در جريان انجام تعميرهاي اساسي مسجد شاه اصفهان تعدادي از استادكاران اصفهاني در رشتههاي مختلف با شادروان معمار معارفي همكاري داشتهاند كه نام تعدادي از آنها بهمانگونه كه در گفتگو با شادروان معارفي در سال 1354 بميان آمده در اينجا عنوان ميشود
كار چوببست ايوان جنوبي مسجد شاه بوسيله شادروان استاد عبدالمجيد نجار و مرحوم استاد علي منشي انجام گرفته است
تعمير كاشيكاري معرق سردر ورودي و قطارهاي ورودي مسجد شاه به كمك مرحوم استاد غفار كاشيتراش و مرحوم استاد رزاق كاشيتراش صورت ميپذيرد
كارهاي سفتكاري بيشتر بوسيله مرحوم استاد عليعباس معارفي (برادر شادروان معمار معارفي) و مرحوم سيد ميرزا بنا صورت پذيرفته است
برخي ديگر از بناهايي كه شادروان استاد معارفي در كار تعمير و مرمت آنها شركت و نظارت كامل داشته است عبارتند از
مسجد ذوالفقار، مسجد علي، هارون ولايت، مقبره بابا قاسم، مدرسه اماميه، امامزاده جعفريه و امامزاده اسماعيل. در مورد تعميرات انجام شده در هر يك از اين آثار شادروان معارفي در گفتگوي مفصل خود در سال 1354 با آقاي مقدسي مطالب جالبي عنوان داشته است كه تنظيم و تدوين دقيق و انتشار آنها از نظر تشكيل پرونده تعميراتي اين آثار و روشن ساختن بخشهاي تعمير شده آنها داراي اهميت بسيار است. زيرا در آن زمان بدليل كمبود امكانات و مرسوم نبودن تهيه يك پرونده كامل بكمك نقشه و عكس و گزارش از هر بنا قبل از اقدام به تعمير آن، اطلاعاتي درباره چگونگي كارهاي تعميراتي در اين آثار و وضع آنها پيش از مرمت بصورت منظم در جائي جمعآوري و ثبت نشده است. اين احتمال وجود دارد كه با مراجعه به پروندههاي باستانشناسي و گزارشهاي تهيه شده درباره لزوم انجام تعميرات در اين بناها، مطالبي بدست آيد، ولي اين كاري است كه نياز به نيروي انساني صاحب صلاحيت و فرصت كافي دارد. بنابراين تا انجام يك چنين پژوهشي ضرورت دارد تا بكمك معدودي از مسئولان دلسوز و آگاه باستانشناسي در گذشته و آن تعداد استادكاران و بنايان سالمندي كه دستاندر كار تعمير بناهاي تاريخي بودهاند اطلاعات لازم درباره يك يك بناها جمعآوري و در پروندههاي مختلف ثبت گردد. همچنين جا دارد تا تمام افراد با علاقهايكه اطلاعات موثقي و يا مدارك گويا بصورت عكس و طرح از اين بناها دارند آنها را در اختيار قرار دهند باشد كه موجبات تهيه مجموعهاي ارزتده از مدارك و اسناد مربوط به كارهاي تعميراتي در بناهاي تاريخي كشور فراهم آيد
با توجه به مراتب بالا، نگارنده كوشش خواهد كرد كه ديگر گفتههاي شادروان استاد معارفي را نيز با انجام تحقيقات ممكن، تنظيم و انتشار دهد. بديهي است كه امكان دارد كساني كه از نزديك در انجام اين فعاليتها شركت و نظارت داشتهاند برخي از اين مطالب را بطور كامل، صحيح و دقيق نيابند، در آنصورت نگارنده نهايت خوشحال خواهم شد تا از نظريات اينگونه افراد علاقهمند مطلع شوم و آنها را باطلاع خوانندگان عزيز و ارجمند اين مجله برسانم
پاورقيها
آنچه درباره زندگي استاد معارفي و كارهاي او در اين نوشته آمده، مطالبي است كه بنا به خواهش اينجانب توسط عزيز آقاي مقدسي باستانشناس جوان دفتر فني سازمان ملي حفاظت آثار باستاني ايران در اصفهان در طي مصاحبه و گفت و شنودي طولاني در اواخر سال 1353 و اوايل سال 1354 حاصل گشته است – من كه هميشه آرزو داشتم بتوانم نتيجه اين گفت و شنود را در زمان حيات شادروان تنظيم و انتشار دهم، در نهايت تأسف و توفيق آن نيافتم و باز هم يكي ديگر از هنرآفرينان راستين اين سرزمين در زمان زندگي خود نتوانست شاهد قدرشناسي هموطنان خود باشد. بهر حال وظيفه خود ميدانم در اينجا از همكاري آقاي مقدسي صميمانه تشكر كنم زيرا اگر خواهش من را اجابت نكرده بودند امروز بدون شك من قادر به تنظيم اين مطلب بر اساس گفت و شنود ايشان با شادروان معارفي نبودم